فرمایشات رهبری در جمع نخبگان 14/7/1389 |
• اعتقاد راسخ من اين است كه اگر چنانچه بر روى مسئلهى علم و فناورى و نخبهپرورى سرمايهگذارى كنيم، حتماً در يكى از بااولويتترين كارها سرمايهگذارى كردهايم.
•بنابراين يكى از بااولويتترين كارها عبارت است از مسئلهى علم و فناورى؛ اين در كشور لازم است. ما در اين زمينهها يك عقبافتادگى مزمنِ تاريخىِ فاحشى داريم.
•بنابراين من، شما، مسئولين ذىربط، مسئولين بخشهاى مختلف كشور و هر انسان باشرف در اين كشور كه امكانى دارد، بايد در اين زمينه تلاش كند؛ هر كس به قدر خودش. همه مسئولند؛
•خوب، من به شما عرض ميكنم؛ در اين مسير، شتاب و موفقيت، در طول چندين سال گذشته محسوس است. شما اين را بدانيد - شايد هم ميدانيد؛ البته من آمارهاى بيشترى دارم، اطلاعات وسيعتر و جزئىترى دارم - كه در هفت هشت ده سال اخير، كشور يك حركت عظيمى در اين زمينه انجام داده و كارهاى بزرگى انجام گرفته •نظر تعداد قابل توجهى از كارشناسان ايرانى و غير ايرانى اين است كه كشور ما قبل از موعد معين، يعنى 1404 - كه پايان دورهى برنامهى چشمانداز بيست ساله است - به آن چيزى كه در چشمانداز وعده داده شده، خواهد رسيد؛ يعنى رتبه اول علمى در ميان كشورهاى اسلامى
•نكتهى دوم اين است كه از اين كارهاى علمىاى كه دارد ميشود، هم من و هم هر فردى از افراد كشور كه مطلع باشد، افتخار ميكند •ليكن اينها چيزهائى نيست كه بتواند به ما بگويد كشور از لحاظ علمى، يك پيشرفت مطلوب و كاملى كرده است. با اينكه در بعضى از اين رشتهها تازه وارد شدهايم، در عين حال جزو ده كشور اول دنيا هستيم كه اين فناورىها يا اين دانش را داريم؛ ليكن اين كافى نيست. •چى لازم است؟ آنچه در كشور لازم است و ميتواند موقع و جايگاه علمى كشور را به طور شايسته و افتخارانگيز به ما نشان دهد كه بالا رفته، وجود يك چرخهى علمىِ كامل است يك مجموعهى كامل علمى در كشور بايستى به وجود بيايد؛ اين هنوز نشده. اين جزيرهها بايستى به طور كامل به هم متصل شوند، يك مجموعهى واحد تشكيل شود؛ به هم كمك كنند، همديگر را پيش ببرند، همافزائى كنند، راه را براى جستجو و يافتن منطقههاى تازهى علمى در اين آفرينش وسيع الهى باز كنند؛ سؤال مطرح كنند، به آن سؤالها پاسخ داده شود؛ اينها همهاش لازم است. •اين بايستى در همهى بخشها، در همهى رشتهها توسعه پيدا كند؛ يك جريان عامِ تمامىناپذير در زمينهى علم و در همهى رشتههاى علوم به وجود بيايد؛ اين همانى است كه من در يك جلسهاى با جمعى از فرزانگان و دانشگاهيان - كه به نظرم ماه رمضان بود - گفتم جهاد علمى لازم است، مجاهدت لازم دارد. •نگاه بنياد ملى نخبگان بر روى نخبگان نبايد اين بنياد را از نگاه به دانشگاهها غافل كند؛ يعنى بايد يك نگاه ستادى به دانشگاهها داشته باشد و ارتباط بين مجموعهى بنياد ملى نخبگان و دانشگاهها بايد مستحكم شود. از آن طرف هم در دانشگاهها نگاه نخبهشناس و نخبهپرور حتماً بايستى در مجموعهى كارهاى دانشجوئى وجود داشته باشد؛ كه البته در بخشهاى تحصيلات تكميلى، اين معنا بيشتر خواهد بود. اين هم يك نكته. •خوب، حمايت از نخبگان چگونه است؟ اين را من در همين بياناتى كه دوستان هم كردند، مشاهده ميكنم. به نظر من مهمترين حمايت براى نخبگان اين است كه زمينهى كار و مقدمات كار براى آنها فراهم شود. ذهن نخبه و مغز نخبه به دنبال كار، ژرفنگرى، توليد، خلق، گشودن بابهاى جديد و رفتن راههاى نو است •پس علاوه بر اينكه يك چرخهى علمى بايد به وجود بيايد كه علوم، همديگر را تكميل كنند، به هم كمك كنند، يك منظومه به وجود بيايد، چرخه و سلسلهى زنجيرهوار ديگرى از توليد انديشهى علمى و ايدهى علمى، تا تشكيل يك مجموعهى ذهنىِ علمى، تا آمدن به ميدان فناورى و صنعت، تا آمدن به بازار و تبديل به محصول هم بايد حتماً به وجود بيايد. البته اينها، هم همت شما را ميطلبد، هم مديريت دستگاههاى مسئول را. همه بايد تشريك مساعى كنند كه اين اتفاق در كشور بيفتد. •مسئلهى تجارىسازى خيلى مهم است. يافتههاى علمى و صنعتى بايستى بتوانند در كشور توليد ثروت كنند. برادران مسئول در دفتر ما يك محاسبهاى كردند؛ نظر آنها اين است كه تا سال 1404 ما بايد بتوانيم حداقل بيست درصد از درآمد كشور را از راه صنايع دانشبنيان و فعاليتهاى تجارى دانشبنيان تأمين كنيم يعني از محل فروش محصولات علمي
•اين چيزى است كه بايد خيلى از دسترس دور نباشد. دانش، منشأ توليد ثروت است؛ البته به شكل صحيح، به شكل نجيبانه ، نه آنچنان كه دنياى غرب از دانش براى تحصيل ثروت استفاده كرد؛
•البته تجارى كردن اگر در ذهنيت دستگاههاى مسئول باشد، بايستى از آغاز - يعنى از وقتى كه ما پروژهى علمى و پروژهى صنعتى را تعريف ميكنيم - به فكر تجارى كردنش باشيم؛ نگذاريم بعد از آنكه كار تمام شد، به فكر بيفتيم كه بازاريابى كنيم. از اول بايد اين مسئله در محاسبات بيايد؛ كه البته اين مربوط به دستگاههاى مسئول كشور است كه دنبال كنند. •پيشنهاد كردند كه امكان تأسيس نوع تازهاى از شركتها كه عبارت است از شركتهاى علمى و فناورى، در كشور فراهم شود. خيلىها هستند كه مايلند دستهجمعى كار علمى كنند، تحقيقات علمى كنند. اين كمكى كه دولت و مسئولان به پيشرفتهاى علمى و فناورى ميكنند، منحصر نماند به كمك به افراد؛ اين شركتها مورد حمايت قرار بگيرند. البته اينها با شركتهاى تجارى كه ماليات و تسهيلات متعارف بانكى به آنها تعلق ميگيرد، اشتباه نشوند؛ بلكه به طور ويژه به اين شركتها كمك شود. فكر ميكنم اين كار، كار لازم و مهمى است. دولت بايد در اين زمينه يك مديريت هوشمندانهاى به كار ببرد. •يك مسئلهى ديگر كه خيلى مهم است، تشكيل پژوهشگاههاست. در هر دانشگاهى، علاوه بر پژوهشگاههاى مستقلى كه وجود دارد، لااقل بايد يك پژوهشگاه جدى به وجود بيايد. خود دانشگاهها به امر پژوهش، به صورت يك مجموعه در درون دانشگاه اهميت بدهند
• نخبههاى ما بروند به سمت پژوهشگاهها. البته نه اينكه رابطهشان با دانش و تعليم و تعلم قطع شود، بلكه همچنان كه ميل خود نخبگان هم همين است كه سراغ پژوهش بروند، جذب اين پژوهشگاهها شوند و در آنجا كار پژوهشى انجام دهند. امكانات در اختيارشان قرار بگيرد تا بتوانند پژوهش كنند؛ اين همان چيزى است كه يك نخبه را راضى ميكند، قانع ميكند
•در اين پژوهشگاهها اين امكان وجود دارد كه از تجربهى علمى و از پختگى اساتيد دانشگاهها كه بعد از پايان دورهى خدمتشان بازنشسته شدهاند، استفاده شود و اينها حضور پيدا كنند. در اين صورت، يك حلقهى وصلى خواهد شد بين نسل جديد پژوهنده و پژوهشگر - كه همين جوانهايند - و مجربينى كه دورانى را در دانشگاهها گذراندهاند.
•به مجموعهى نخبگان خيلى كمك شده. البته گوشه كنار گلهگزارىهائى هست اما شما نگاه كنيد ببينيد در پنج شش سال اخير، ما كجا بوديم، به كجا رسيديم. در مورد كمك به نخبگان و توجه به نخبگان، ما در پنج شش سال قبل از اين، در نقطهى صفر بوديم؛ چيزى به اين نام، كارى در اين جهت، حركتى به اين صورت وجود نداشت
•من ميخواهم عرض بكنم؛ با اين كمكهاى فراوانى كه ميشود، با وجود اين كارهاى خوبى كه صورت ميگيرد و واقعاً باارزش است و بايد از مسئولين تشكر كرد، نبايد گذاشت با بوروكراسىهاى ادارى و پيچوخمهاى گوناگون، شيرينى اين كار در كام نخبگان تلخ شود؛ اين را من جداً به مسئولين ذىربط در اين بخش توصيه ميكنم. سعى كنند فراتر از اين ديوانسالارىهاى متعارف و اين پيچوخمهاى گوناگون، راههاى ميانبر پيدا كنند، كارها را راحتتر پيش ببرند و آسانتر حركت كنند.
•البته از اين طرف نبايد بىانصافى كرد، نبايد ناسپاسى كرد؛ حقيقتاً كار شده، حقيقتاً خدمت شده؛ نيت خدمتِ بيش از اين هم هست. •يك چيز ديگر هم كه فراموش نشود، اين است كه ما يك نظام رصد لازم داريم. بايد دائماً رصد كنيم ببينيم خروجى اين تلاشى كه در زمينهى نخبگان انجام ميگيرد، چقدر است؛ چقدر متناسب است اين خروجى با سرمايهگذارىاى كه شده. اگر خروجى كم بود يا متناسب نبود، كاشف از اين است كه در روشها اشكال وجود دارد، روشها غلط است. بنابراين، اين كار رصد دائمى لازم دارد. در اين بخش، فقط هم رصد كافى نيست؛ بايستى كشورهائى را هم كه همت ما و نيت ما اين است كه از آنها جلو بيفتيم، رصد كنيم. اين رصد هم لازم است. اگر قرار است ما جلو بيفتيم، بايستى اطراف را هم بدانيم؛ بقيهى بازيگران اين صحنه بايد زير نظر باشند؛ بدانيم چه كار دارد انجام ميگيرد؛ آن وقت بسنجيم كه حركت ما، همت ما متناسب هست يا نه.
•ما تأكيد ميكنيم روى علم. اين تأكيد، جدى است؛ تعارف نيست؛ از روى يك احساس كاذبِ تشريفاتىِ موسمى نيست؛ بلكه از يك تشخيص عميق و محاسبهشده برميخيزد. زورگوئى در دنيا زياد است. زورگويان متكى به قدرتشان هستند. آن قدرت و آن ثروت و آن امكانات، برخاستهى از دانش آنهاست. بدون دانش نميشود مقابله كرد، نميشود مواجهه كرد. من يك وقتى اين حديث را خواندهام: «العلم سلطان»؛(2) علم عبارت است از اقتدار. علم، خودش يك اقتدار است. هر كس اين اقتدار را داشت، ميتواند حركت كند؛ هر كسى، هر ملتى، هر جامعهاى كه نداشت، مجبور است از اقتدار ديگران پيروى كند. بنابراين، اين يك محاسبهى دقيق است. • خوب، اين علم دو جور ميتواند هدف داشته باشد: يك جور هدفى كه دارندگان كنونى علم در دنيا آن هدف را داشتند و دنبال كردند و آن هدف، هدفى است ناپاك و نامقدس. بنابراين جهت علم عبارت بود از حركت به سمت ثروت، بدون رعايت ذرهاى اخلاق و ايمان و معنويت
• ما اين علم را نميخواهيم. اين علم، آن وقتى كه رشد پيدا ميكند و به منتها درجه ميرسد، ميشود مثل اين چيزى كه امروز كشورهاى غربى دارند؛ ميشود بمب اتم، ميشود اين همه ظلم و ستم، ميشود نابودى دموكراسى در مدعىترين كشور دنيا از لحاظ دموكراسى - يعنى آمريكا - ميشود اختلاف طبقاتى روزافزون و شكاف طبقاتى؛ ميليونها كارتنخواب، ميليونها زير خط فقر در يك كشور ثروتمند و پيشرفته. اين علم فايدهاى ندارد. ما دنبال اين علم نيستيم. نه تعليمات انبياء، نه تعليمات اسلام، نه وجدان انسانى، ما را به اين طريق سوق نميدهد؛ هيچ شوقى در انسان نمىآفريند.
• آن علمى كه ما ميخواهيم، همراه با تزكيه است. همين آياتى كه اول اين جلسه تلاوت كردند، به اين نكته اشاره دارد: «هو الّذى بعث فى الأمّيّين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة». اول، تزكيه است. تربيت دين، تربيت قرآن، تربيت اسلام اين است. چرا اول تزكيه؟ براى اينكه اگر تزكيه نبود، علم منحرف ميشود. علم يك ابزار است، يك سلاح است؛ • علم را براى خدمت، براى معنويت، براى پيشرفت فضائل انسانى، براى دفاع حقيقى از حقوق انسان بايد فرا بگيريم. ثروت ملى و اقتدار ملى بايد براى اين باشد كه اين ملت بتواند برخلاف سنت رائج جهان، پرچم عدالت را در دست بگيرد. به كسى زور نگوئيم؛ به مظلوم كمك كنيم؛ با ظالم مقابل و مواجه شويم؛ جلوى ظالم را بگيريم. • شما فكرش را بكنيد؛ اگر توى اين دنيائى كه سكهى رائج عبارت است از ظلم و زورگوئى و استكبار و استعمار و استثمار ملتها، و هر كسى كه قدم در جادهى دانش و علم و پيشرفت ميگذارد، همين راه را دنبال ميكند يك ملتى قد علم كند، عالم باشد، قدرت داشته باشد، حرف براى زدن داشته باشد داراى فناورى پيشرفته و ابزارهاى گوناگون ارتباطى باشد، داراى قدرت تبليغات باشد، داراى انسانهاى با اعتماد به نفس بالا باشد و با اين نظام سلطه مواجهه و مقابله كند؛ آنجائى كه همه دست به دست هم ميدهند تا يك ملت را مظلوم كنند، زير پا له كنند، او به دفاع از آن ملت سينه سپر كند، ببينيد در دنيا چه اتفاق عجيبى رخ خواهد داد؛ وضع دنيا دگرگون خواهد شد. • براى اين هدف كار كنيد، علم را براى اين فرا بگيريد، دنبال اين باشيد - اين لازم است - والّا اگر روشى كه علمآموزان و صاحبان علم در دنيا در اين دويست سال سيصد سال دنبال كردند، ما هم ته صف آنها بايستيم، اين كه هنرى نيست؛ اين كه هدفى نيست كه انسان از جان خودش براى آن مايه بگذارد. راه جديد اين است كه يك ملتى با دارا بودن ابزار علم و اقتدار علمى - كه همه چيز ديگر را به دنبال خودش مىآورد - انگيزههاى الهى و ارزشهاى الهى و اخلاق الهى را در دنيا عَلم كند و پرچمش را برافرازد. اين، آن توقعى است كه ما از شما داريم. |